وصيت كنم شما را كه خداي را عزوجل به يگانگي شناسيد و وي را اطاعت داريد و بدانيد كه كردار زشت و نيكوي شما ميبيند و آن چه در دل داريد ميداند و زندگاني شما به فرمان اوست و چون كرانه شويد بازگشت شما به دوست و حشر و قيامت خواهدبود و سوال و جواب و ثواب و عقاب. و نيكويي گوييد و نيكوكاري كنيد كه خداي عزووجل كه شما را آفريد، براي نيكي آفريد. و زينهار تا بدي نكنيد و از بدان دور باشيد كه بد كننده را زندگي كوتاه باشد. و پارسا باشيد و چشم و گوش و دست از حرام و مال مردمان دور داريد و بدانيد كه مرگ خانه زندگاني است اگر چه بسيار زييد، آنجا ميبايد رفت. و لباس شرم ميپوشيد كه لباس ابرار است و راست گفتن پيشه گيريد كه روي را روشن دارد و مردمان راستگويان را دوست دارند و راستگوي هلاك نشود. و از دروغ گفتن دور باشيد كه دروغ زن ار چه گواهي راست دهد، نپذيرند. و حسد كاهش تن است و حاسد را هرگز آسايش نباشد كه با تقدير خداي عزاسمه دايم به جنگ باشد و اجل ناآمده، مردم را حسد بكشد. و حريص را راحت نيست، زيرا كه او چيزي ميطلبد كه شايد وي را ننهادهاند. مردمان را عيب مكنيد كه هيچ كس بيعيب نيست. هر كه از عيب خود نابينا باشد، نادانتر مردمان باشد. و خوي نيك بزرگتر عطاهاي خداي است عزوجل، و از خوي بد دور باشيد كه آن بند گران است بر دل و بر پاي. هميشه بدخو در رنج بزرگ باشد و مردمان از وي به رنج، و نيكو خوي را هم اين جهان بود و هم آن جهان و در هر دو جهان ستوده است. و هركه از شما به زاد بزرگتر باشد وي را بزرگتر داريد و حرمت او نگاه داريد و از او گردن مكشيد. و همه بر اميد اعتماد مكنيد چنان كه دست از كار كردن بكشيد.
منبع: كتاب شعر شيرين و نثر نغز، گردآورنده: فريده طرفزاده و همكاران