آنگاه تورا مقدسدانستم كه منش پاك بهمن رويآور شد و پرسيد كه چه چيز را با صميم قلب پرستش خواهي كرد؟ و من پاسخ دادهگفتم؛ من راستي را بهترين و بالاترين نعمت ميدانم و تا آن زمان كه نيرو دارم ستايشگر اين فروغ مينوييخواهمبود.
يسنا ٤٣ بند ٩
آنگاه تو را مقدس دانستم اي مزدااهورا كه خرد مقدس برمن ظاهر شد و راه راست را به من نشان داد و چون آنرا دريافتم برآن شدم تا به مردمان بياموزم، هرچند درين راه رنج و سختي كشيم ، راستي بهترين آيين و راه است.
يسنا ٤٣ بند ١١
و هنگاميكه فرمان سروش را از درون خود شنودم برآن شدم تا آيين و راه راست را آموزش دهم و از آن سرنپيچم و چون اين آيين راست و درست است با كوشش و اراده و جرات تمام تعليم خواهم داد. باشد كه من و پذيرندگان اين دين كامروا شويم.
يسنا ٤٣ بند ١٢
آنگاه تو را مقدس شناختم اي مزدااهورا هنگاميكه خرد مقدس (وهومن) بهمن روي كرد و پرسيد اي زرتشت آرزوي تو چيست؟ و من گفتم آرزومند يك زندگاني دراز و سالم هستم تا بتوانم در برابر دروغ پرستان هر چه بيشتر ايستادگي كنم و برآنان پيروز شوم.
يسنا ٤٣ بند ١٣
همان گونه كه دوست مهرباني پيوسته پشت و پناه دوست خود است، اي مزدا مرا دستگير و پشتيبان باش و نيرويي بهمن ده تا بتوانم آيين تورا بهخوبي بگسترانم و آنانيكه بهفرمان تو و دستورهاي توگوش ميدهند بياموزم تا از دروغ پرستان روي بگردانند و با آنان بهستيزه برخيزند.
يسنا ٤٣ بند ١٤
هنگاميتو را مقدس شناختم اي مزدااهورا كه وهومن به سوي من آمد و مرا واداشت تا دريابم كه براي نيرومندي روان بهترين چيز انديشه و يادتو در گوشه خاموشي است و مرا آگاه كرد كه نبايد هرگز به جلب رضايت و خشنودي دروغ پرستان برآمد، زيرا آنان راستي را بدترين دشمن خود ميدانند.
يسنا ٤٣ بند ١٥
بنابراين من كه زرتشت هستم آرميتي ( مقدسترين نيروي رواني) را براي خود برگزيدم ، باشد كه بهياري آن نيرو راستي و پاكي چون خورشيد تابان برهمه نورپاشي كند و آرميتي و وهومن هركس را بهحسب كردار نيكش پاداش و مزد بخشند.
يسنا ٤٣ بند ١٦
اين را از تو ميپرسم اياهورامزدا مرا آگاه فرما كه چگونه تو را بهدرستي بايد ستود؟ اي مزدا آنرا بهمن كه چون جان تو را دوست دارم بياموز تا همه بتوانيم ازين راه به حقيقت پيبريم و منش پاك به سوي همه ماروي آورد.
يسنا ٤٣ بند ١