مردمان سرزمين های پُشته (نجد) ايران ، جشن های فراوانی را بنياد نهاده اند که نمايانگر و يادآور ديد و باور آنان به يادبودهای ملیميهنی، استورهای، حماسی، تاريخی، آيينی، طبيعی و همانند آنها هستند.
بازتاب های جشنهای فراوان و روانافزا آنچنان بودند که مادران و پدران ما را، انسانهايی سرخوش، خرسند، شادمان، نيکانديش، سرزنده، پيروز و سربلند میساختند!
آنچه در پي مي آيد، نگاه برخي از نويسندگان و پژوهشگران درباره اين آيين خجسته و مردمي است.
واژه مهر؛ اين واژه مهـر را میتوان: مهر و عشق و محبت و دوستی دانست، چنانکه حافظ گويد :
کمتــر از ذره نيــی « مهـــــر بـــورز تا به خلوتگه خورشيد رسی چرخ زنان
يا آنرا نامِ مهـر پاسدار پيمان ميان مردمان برشمرد.
مهرگان يا جشنِ مهر:
جشن مهـر يا مهرگان همانند و همپايه نوروز و يکی از کهـن ترين و بزرگ ترين جشن هایِملی مردمانِ پشته يا فلاتِ ايران است.
اين جشن در روز مهـراز ماهِ مهـر که در سال شمارِ کهن ايرانی روز شانزدهم مهـرماه بود و در سال شمار نوين در روز دهمِ مهـرماه است، برگزارمی شود. برهمين پايهاست که بيرونی در التفهيم آورده است : "شانزدهم روز است از مهـر ماه."
مهرگان، همانند نوروز که روز نخستش هنگامهِ برابری روز و شب بهاری (اعتدال ربيعی)، است، در هنگام برابری روز و شبِ پاييزی جای دارد. مهـرگان همانند نوروز دارای خوان يا سفرهای است که آنرا به نامِ خوان يا سفره مهرگانی میشناسيم.
اگرچه مهرگان را با برابر و همزمان شدن نام روز مهـر با نام ماه هفتم ايرانيان يعنی مهر ماه به جشن مینشيند و خود از جشن های ماهانه است، ولی انگيزه های ديگری را نيز برای برگزاری آن بر میشمارند.
درميان جشن های ايرانيان دو جشن مهر، يا مهرگان و نوروز از ارزش ويژهای برخوردارند. يکی از مهم ترين اين ويژگي ها، آغاز شدن سال نو با هـر يک از آنها بسته به دوران مختلف تاريخ بوده است. چون شماری باور دارند در روزگاران رفته ساليانی نيز مهرگان سرِ سال نو بوده است و سال نو با مهرگان آغاز میشدهاست. ولی پس از آن آغار سال نو دوباره به آغازِ فـروردين ماه باز گشت که جای درست آنست. در فرهنگ جهانگيری در باره مهرگان آمده است که: «جشنی از اين بزرگتر بعد نوروز نباشد.»
مسعود سعد سلمان نيز چه مهربان درباره مهرگان میسرايد:
روز مهــر و مـاه مهــر و جشـن فــــرخ مهــــــرگان
مهــــر بفـــــزا ای نگــار مــاه چهـــــر مهـــربان
مهــربانی کـن به جشن مهرگان و روز مهـــر
مهربانی کن به روز مهـر و جشن مهـــرگان
جـام را چون لاله گـردان از نبيد باده رنگ
ونـدر آن منگر که لاله نيست اندر بوستان
«مسعود سعد سلمان» همچنين سروده است:
تا دايم است جنبش گردون و آفتاب
تا واجب است گردش نوروز و مهرگان
"مری بويس" به نقل از کتزياس پزشک درباره ارزش اين جشن نزد شاهان هخامنشی می نويسد: "اين تنها موقع سال است که شاهان پارس ميتوانند و حق دارند تا می توانند شراب بنوشند."
انگيزههای برگزاری:
مهرگان روز پيروزی فريدون بر ضحاک است. درتاريخ گرديزی آمده است؛ "و مهـر روز بود از مهـرماه که ضحـاک را بگـرفت و ببست و مـردمان شادی کردند و افريدون آنرا جشن کرد و آن جشن مهـرگان نام گرفت."
بيرونی نيز همين انگيزه را برای بر گزاری اين جشن بر می شمارد و در التفهيم می نويسد:
"شانزدهم روز است از مهر ماه و نامش مهـر. و اندرين روز افريدون ظفر يافت بر بيوراسب جادو آنک معروف است به ضحاک و به کوه دماوند باز داشت. و روزها که سپس مهرگان است، همه جشن اند بر کردار آنچ از پس نوروز بود و ششم آن مهرگان بزرگ بود و رام روز نام است و به دين دانندش."
چون از بيرونی سخن به ميان آورديم، بد نيست يادآور شويم که بيرونی در باره درازای زندگی ضحاک مار دوش يا "بيوَراسب" و در "آثاارالباقيه" مینويسد:
"بيوَراسب هزارسال زيسته و يا فرمانروايی کرده و اندکی پيش از آن زيسته است. پس مردم میپندارند که امکانِ هزارسال زيستن وجود دارد و بر اين اساس است که مردم به همديگر میگويند هزارسال بزی و آنرا در حد امکان میدانند."