نخستین انجمن های زرتشتیان/بخش دوم

چیستی انجمن مغان

انجمن مغان چیست، مغان چه کسانی بوده اند؟ کار این انجمن چه بوده است و چه ارتباط و هماهنگی وجود دارد بین انجمن مغانی که در گات ها از آن نام می برد و دیر مغان و کوی مغان و پیر مغان که ادبیات ایران و گفته شاعران بزرگی چون حافظ را پر کرده است.

·       شعرهای این چنین از زبان حافظ بزرگ :

از آن به دیر مغانم عزیز می دارند

که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست

آن روز در دلم در معنی گشوده شد

کز ساکنان درگه پیر مغان شدم

بنده ی پیر مغانم که ز جهلم برهاند

پیر ما هر چه کند عین عنایت باشد

از آستان پیر مغان سر چرا کشم

دولت در آن سرا و گشایش در آن در است

بررسی چون و چند انجمن مغان و شناخت ساختار و وظیفه های این انجمن از آنجا اهمیت دارد که درباره این موضوع سخنان نادرست بسیار گفته شده و پرده ای از ابهام بر این نهاد ژرف دینی اجتماعی سیاسی سرزمین ما کشیده شده است.

اشوزرتشت در جریان انجام انگیزش بزرگ خود چون دریافت که گسترش کیش جز از راه سازمان انجام شدنی نیست، سازمانی را به نام انجمن مغان پی ریخت که همان گونه که می بینیم در هات های ۲۹ گاتها بند ۱۱ از آن نام برده شده است.

از بررسی بند ۱۱ هات ۲۹ گات ها روشن می شود که از همان زمان زندگی اشوزرتشت، سازمانی برای گسترش و پایداری دین پدید آمده و در آن حتى رده بندی سازمان نیز انجام گرفته است. همان کاری که در همه سازمان های دینی، سیاسی اجتماعی و در ایران انجام می گرفته و در حزب های امروز در جهان نیز انجام می گیرد.

از بین سازمان های گوناگون ایران که می توان نام برد یکی سازمان مهریان است که هموندان در هفت رده قرار می گرفته اند و سامانی بسیار استوار در سازمان آنها فرمان می رانده است.

در میان سازمان های عارفانی نیز نظم و سامانی بسیار استوار می بوده است. و بی درنگ در اینجا این نکته را می افزایم که بدبختانه هنگامی که سخن از سازمان های عارفان در ایران به میان می آید، بر اثر تبلیغات نادرست، در ذهن بسیاری از شنوندگان و خوانندگان گوشه ی خلوتی و شیشه شرابی و دود و دمی با چند آدم ژولیده ناتوان مفلوک پدید می آید. حال آن که سازمان های عارفان که ادامه سازمان های دیرینه انجمن مغان و سازمان مهریان می بوده هرگز چنین نبوده است، بلکه این سازمان ها از یک سو مرکز آرایش روان بوده و از سوی دیگر نگهبانی مرزو بوم فرهنگ ایران به عهده این سازمان ها بوده است.

شالوده انجمن مغان چنین بوده که پیوسته پاکترین و والاترین و ارزشمندترین و پارساترین مردمان به این سازمان می پیوسته اند و وارد شدن به این سازمان ها نیز دشوار بوده و گذشتن از گامه هایی و انجام آزمایش های سختی برای وارد شدن به انجمن انجام می گرفته است.

هموندان انجمنی می باید از نام جویی و کام خواهی شخصی دست بشویند و با تمام وجود در خدمت آماج انجمنی باشند. کار هموندان انجمنی تنها انجام وظیفه می بوده است و بس.

انجمن مغان در درازنای تاریخ ایران وجود داشته و سرچشمه خدمات بسیار ارزنده و گرانبها به این آب و خاک شده است، و با دلیل و مدرک می توان گفت که در پرتگاه های تاریخی که زندگانی ملی این سرزمین در معرض خطر بوده این انجمنیان پس پرده بودند که وظیفه بزرگ خود را انجام می داده و کشور را از خطر می رهانیده اند.

در شاهنامه فردوسی و دیگر کارنامه های شاهان ایران نیز مکررا راجع به انجمن کردن پادشاه با موبدان و بخردان سخن در میان است از جمله رای زدن زال با موبدان، رای زدن کاووس با موبدان و کنکاش کردن کیکاوس با موبدان راجع به کار سیاووش و غیره که در این موارد فردوسی می فرماید:

یکی انجمن کرد از ایرانیان

کسی را که بد نیکخواه کیان

زپهلو همه موبدان را بخواند

ازکار سیاوش سخن ها براند

یا این که :

کسانی که از دانش آگه بدند

پراکنده یا درگه شه بدند

شدند انجمن بر در شهریار

بدان تا چرا کردشان خواستار

یا:

شدند اندران موبدان انجمن

زهر در پژوهنده و رایزن

و به پیروی از رویه باستانی است که شاه گشتاسب کیانی پس از دریافت نامه ارجاسب تورانی درباره سه شرط:

1- ترک کردن گشتاسب دین زرتشتی را

۲- در غیر آن صورت حاضر شدن گشتاسب به پرداخت باج و ساو به تورانیان

3- یا حاضر شدن برای جنگ؛

پادشاه از اشوزرتشت و جاماسب و دیگر دانایان انجمنی می کند و راجع به قبول یارد دو شرط اخیر با آنان سخن در میان نهاده مشورت می کند.