روز نهم از هرماه زرتشتي موسوم است به «آذر»؛ برابري اين روز با ماه آن راجشني ساخته بهنام «آذرگان» كه آن را «آذرجشن» نيز ميگويند. آذر يا آتش در آيين مزديسني پاك و پاككننده است و از اين نگاه مورد احترام است. توجه زرتشتيان به آتش از لحاظ فروغ و شعاع آن است كه نموداري از فروغ ايزدي است و درهنگام نيايش و ستايش اهورامزدا، آتش يا نور را پرسش سوي خود قراردادهاند.
نيا را هميبود آيين و كيش
پرستيدن ايزدي بود بيش
بدان گه بدي آتش خو برنگ
چو مر تازيان راست محراب سنگ
نياكان ما در اين روز به آتشكدهها ميرفتهاند و ستايش و نيايش اهورامزدا را به جا ميآوردند.
از روزي كه ايرانيان و هندوان در پهنه كارزار گيتي شناخته شدند، مردميبودند كه آتش را در پرستشگاههاي خود گراميو بزرگ ميداشتند.
به گواهي اوستا و ودا- كتابمقدس هندوها- سرودهاي آتش هماره در زبان نياكان پارساي ما بود. در سنگ نوشتههايي كه از هخامنشيان به جاي مانده، بسا داريوش در برابر آتشدان به ستايش ايستاده است، همچنين در روي هزاران سكه پادشاهان روزگاران پيش، آتشدان ديده ميشود.
پس از چيره شدن تازيان بر ايران و چندين سده پس از آن، باز در سراسرايران آتشكدهها روشن بود يا آن گونه كه نويسندگان ازجمله ابراهيم پورداوود نوشتهاند برخي از آنها خاموش و ويران و برخي ديگر مسجد شدند.
آتش يكي از سودمندترين پديدههاي جهان مادي است. اگر بهجهان هستي، زندگي بشر و نيازمندهايي وي در زيست و پيشرفت تمدن بنگريم، پس از خورشيد كه دانش زيستشناسي همه هستي و زندگي جهان خاكي و مردم را از آن ميداند، پديدهاي به نام «آتش» بهعنوان يكي از ابزارهاي مهم زندگي انسان و عامل اصلي پيشرفت دانش، فرهنگ و تمدن آدميان، كاربردي اصلي، مهم و دايميداشته است.
پس از كشف آتش در دوران كهن و با ياوري آن، انسان از تاريكي شب رهايي يافته است. خود را در برابر سرما گرم كرده است، غذاي خود را پخته است، با ذوب فلزات و استخراج آن از دل سنگ، وسايل زندگي و ابزار شكار، كشاورزي و جنگافزار ساخته است.
دانشمندان زيستشناسي و انديشمندان فرهنگ و تمدن، آتش را وسيله پيشرفت بشر و گذر دهنده انسان از عصر تمدن اوليه به تمدن جديد و تكامل دهندهي انسان اوليه وحشي به انسان پيشرفته واجتماعي امروزي دانستهاند.
در ايران باستان آتش داراي اهميت و سپندينگي(تقدس) بوده و احترام و ارزش در خورخويش را داشتهاست، در اوستا از آتش بهعنوان يك پديده اهورايي ياد شده است.
يسناي شصت و دو اين سروده در اوستاي متاخر، در خرده اوستا نيز نقش اساسي دارد. در خرده اوستا همراه با دو بند از سرودهاي گاتها به عنوان «آتش نيايش» انتخاب شده است و در كليه مراسم شادي مانند سدرهپوشي، گواهگيري جشنها و افتتاح ساختمانها توسط موبد سراييده ميشود. آتش نيايش در حقيقت سرود شادي و شادماني است و از قديم پس از افروختن آتش خوانده ميشده است.
يسناي 62 متني است بسيار قديمياوستايي است كه درباره آتش است. در اساطير ايراني آتش هفتمين آفرينش مادي هرمز است. نخست آسمان، دو ديگر آب، سه ديگر زمين، چهارم گياه، پنجم گوسفند، ششم مردم و هفتم آتش كه درخشش او از روشني بيكران، از جاي هرمز است.
در يسناي 62 ستايش و تقديس آتش به صورت سرودي زيبا انعكاس دارد. در اولين بخش اين يسن، درخواست پيشكش خوب هيزم و بوي خوش و ستايش آتش با برسم و شير و هاون شده است و آرزو ميشود كه جوانان برنا و آگاه براي نگهباني آتش گمارده شوند.
از بند سوم متن قديميتري را ميبينيم كه سوزان و شعلهور بودن آتش در خانه را تا رستاخيز خواستار شده و از آتش آرامش، زندگي خوش، مردان ورزيده، فرزنداني آيينگستر و انجمنآرا براي گسترش دادن خانه و شهر و سرزمين و آوازه سرزمين درخواست ميشود. از بند ٧ با متن قديميديگري روبرو هستيم كه در آن آتشي كه براي مردم شام و چاشت را ميپزد سخن ميگويد و هديه خوب را آرزو ميكند. اگر هيزم و برسم از روي آيين پاك شده و بوي خوش براي او برده شود، آتش آرزو ميكند كه مرداني ورزيده و شاد در طول زندگي به اهدا كننده برسد.
در گاتها سرودهاي اشوزرتشت واژه آتش 8بار به كار رفته است. در سرودهاي گاهان، آتش، مينوي و از آن مزداست. او پاداش دهنده به دو گروه راستكاران و دروغكاران است و نگهبان اشوزرتشت.
در اوستا از ٧ نوع آتش نام برده شده كه در جهان مينو و گيتي فروزان هستند. اين آتشها عبارتند از:
١-اسپنيشته spenista آتش بهشتي – مجرد و پاك.
٢-خورنه xvarana آتش فر و شكوه- نسبتاً ناسوتي ولي بدون جسم.
٣-وازيشته vazista روشنايي ظاهري – نوربرق و ستارگان
٤-وهوفزاينه vohu frayana حرارت طبيعي كه نشانه حيات است.
5- اوروازيشته urvazista حرارتي كه در گياهان است و علت بالندگي و شادابي حيات است.
6-برزي سونگهه berezi savanha حرارتي كه در سنگ و آب نهان است.
7-آتر atra آذر يا آتش عادي.