یکی از پرسشهایی که از دیرباز همواره در ذهن بسیاری از غیر زرتشتیان و گروهی از زرتشتیان نیز مطرح بوده، علت «دخمهگذاری» درگذشتگان در ایران باستان و هزاران سال پیش است.
برای پاسخ دادن به این پرسش، برخی از اندیشمندان و پژوهشگران چه زرتشتی و چه غیرزرتشتی، به واکاوی و جستوجوی شرایط زندگی و آب و هوایی ایران در دوران باستان پرداختهاند و توانستهاند پاسخهای منطقی برای این پرسش بیابند. پاسخهایی که نشان میدهد نیاکان ما چگونه توانستهاند از شرایط مکانی خود به گونه مناسبی بهرهبرداری کنند و با امکانات موجود با درگذشتگان خود رفتار کنند.
آنچه در پی میآید حاصل پژوهش و بررسی زندهیاد موبد «اردشیر آذرگشسب» است. وی در این مطلب ابتدا به چند روش مرسوم رفتار با مردگان که عبارتند از «به آب انداختن»، «سوزاندن» و «دفن» در خاک اشاره میکند و آن را حاصل شرایط زیست در کنار دریا، جنگل و مناطق کویری میداند. این روحانی زرتشتی سپس به علت «دخمهگذاری» در ایران باستان میپردازد و در این زمینه مینویسد:
ما ایرانیان همانند هندیها و بسیاری از ملتهای اروپایی از نژاد بزرگ آریان هستیم پدران و اجداد همه این ملتها در روزگاران بسیار دور در سرزمینی زندگی میکردند که به گواهی اوستا، کتاب مذهبی زرتشتیان، ایران ویج نامیدهمیشد.
از روی نوشتههای اوستا اینطور نتیجه میگیریم که ایران ویج جایی بوده بسیار سرد، به حدی که در آنجا ده ماه در سال هوا سرد و زمین یخبندان بوده و تنها دو ماه هوا ملایم و معتدل بودهاست. در پر گرد اول وندیداد که از پیدایش کشورهای جهان گفتوگو میکند، چنین میخوانیم که اولین کشوری که اهورامزدا بیافرید ایران ویج است که هوایش خیلی سرد است. آنجا ده ماه زمستان است و دوماه تابستان. آنجا هوا سرد است. سرد برای آب، سرد برای زمین، سرد برای گیاه، آنجا زمستان از سختترین بلاها است، در پرگرد پنجم وندیداد که در موضوع بردن مرده به دخمه بحث میکند وارد است «اگر تابستان گذشته و زمستان رسیدهباشد مزدیسنان باید چهکار کنند» و جواب آنرا بدینگونه ذکر میکند:
«در هر محله یا هر ده مزدیسنان باید اتاقی برای مرده بسازند و بدن بیجان را در آنجا گذارند تا دو روز تا سه روز، تا یکماه، تا آنکه پرندگان به پرواز درآیند، گیاهان شروع به روییدن کنند، آبها جریان پیدا کنند و بادها زمین را خشک نمایند؛ بعد مزدیسنان باید مرده را به دخمه برند.»
پس ما دیدیم که ایران ویج محلی بودهاست سرد و یخبندان و به احتمال کلی کوهستانی که بیشتر ماههای سال زمین از برف پوشیده و احتمال دارد گاهی تا یکماه تمام راهها بستهبوده و بدیهی است با وسایل و ابزار اولیه که در اختیار آریاییها بودهاست، کندن زمین یخ بسته و کوهستانی به منظور دفن اموات برایشان به سهولت امکان نداشت و از طرف دیگر چون در آن سرزمین یخ بسته جنگل انبوه و یا رودخانه ژرف و بزرگ وجود نداشتهاست، سوزاندن مرده یا به آب انداختن آن نیز موردی پیدا نمیکردهاست. بنابراین آریاییها بهترین راه برای از بین بردن اجساد مردگان خود را دخمه گذاری دانستند.
به این معنی که درگذشته خود را در قله کوههای بلند، که دور از آبادی بود، میگذاشتند که مرغان لاشخور آنرا بخورد و زودتر از بین ببرد تا موجب بروز بیماریهای گوناگون نشود و زندگان و بازماندگان را آلوده نکند.
پس از مطالعه و ژرفبینی در نوشتههای اوستایی به ذهن نگارنده اینطور خطور کرد که شاید علت اصلی دخمهگذاری در ایران باستان سردی هوا و یخبندان سخت و کوهستانی بودن سرزمین ایران ویج بودهاست، به شرحی که در بالا گفتهشد و بعد از مقایسهکردن این موضوع با آب و هوا و چگونگی نقاطی که ساکنین آنجا در حال حاضر اموات خود را در بالای کوههای بلند میگذارند، حدس بالا به یقین پیوست. امروز تا آنجایی که اطلاع داریم در دو نقطه دنیا اقوامی زندگی میکنند که با اینکه زرتشتی نیستند، معهذا مردههایشان را در بالای کوه میگذارند و آنها را دفن نمیکنند. یکی از این نقاط کشور کوهستانی تبت است که به بام دنیا معروف است. در تبت قومی زندگی میکند که مردههای خود را دفن نمیکنند، بلکه آنها را در جاهای بلندی میگذارند که طعمه مرغان لاشخور شود. در دره جبال هندوکش که در شمال کابل واقع شده نیز مردمی زندگی میکنند که مراسم و عادات به خصوصی دارند و افغانها آنها را به نام کافر میخوانند. این قوم نیز مرده خود را در عوض سپردن به خاک در صندوقهایی میگذارند و در بالای کوههای بلند مینهند. بهطوری که جهانگردان و پژوهشگران نوشتهاند سرزمینهای نامبرده بالا هر دو کوهستانی است و دارای هوای بسیار سرد و یخبندان.
با شرحی که در بالا دادهشد، برای نگارنده مسلم است که علت اصلی دخمهگذاری در زمان قدیم تنها سردی زیاده از حد هوا و کوهستانی بودن محل سکونت آریاییها و ناتوانی در کندن زمین یخ بسته با لوازم و ابزار اولیه بودهاست.
منبع: کتاب آیین کفن و دفن نوشته موبد اردشیر آذرگشسب