يكي از ويژگيهاي جشن نوروز كه آن را زيباترين آيين براي آغاز سال نو كرده است، چيدن سفره «هفت سين» يا «خوان نوروزي» است.
شايد هيچ پژوهشگري نتواند پاسخ دقيقي براي اين پرسش داشته باشد كه خوان نوروزي از چه دوراني آغاز شده است.
شايد مناسب ترين پاسخ اين باشد كه سفره هفت سين يا خوان نوروزي در گذرزمان تكميل شده و اينك به دست ما رسيده است.
برخي ميگويند كه هفت سين تبديل شدهاي از نماد هفت امشاسپندان است كه نماد نيروهاي افزاينده يعني خرد، انديشه نيك، راستي و درستي ، چيرگي به خود، آرامش ، رسايي و جاودانگي بودند كه بعدها به هفت سين تبديل شدهاند.
آنچه كه همگي پژوهشگران برآن باور دارند، سپنتا (مقدس) بودن عدد هفت در ايران باستان و تااكنون است. از اين رو از ديرباز تاكنون زرتشتيان سفرهي هفت سين را كه به اندازهي هفت وجب است، ميگسترانند و بر آن هفت نماد كه هر يك با حرف «سين» آغاز شود، ميچينند.
سبزه: نماد خرميو نوزيستي، جلوهي آغاز زندگي نو و همراهي انسان با طبيعت، است. سبزه را تا سيزده روز از نوروز گذشته نگهداري ميكنند، سپس آن را به آب روان ميسپارند تا همراه آن بديها از زندگي دور شود.
هم چنين درباره سبزه نوشتهاند كه نياكان ما در دوران كهن ، سبزه ها را به تعداد هفت يا دوازده كه شمار مقدس برجهاست در قابهاي گرانبها سبز ميكردند. در دوران باستان در كاخ پادشاهان ٢٠ روز پيش از نوروز دوازده ستون را از خشت خام برميآوردند ، برهر يك ازآن ها يكي از غلات را ميكاشتند . خوب روييدن هر يك را به فال نيك ميگرفتند و برآن بودند كه آن دانه در آن سال پربار خواهد بود. در روز ششم فروردين آنها را ميچيدند و به نشانه بركت و باروري در تالارها پخش ميكردند.
خانوادهها معمولا سه قاب از سبزه ها را به نشانه هومت، هوخت و هورشت (انديشه و گفتار و كردار نيك ) برخوان مينهادند وروي آن ها گندم، جو و ارزن كه خوراك اصلي مردم بود، سبز ميكردند. رنگ سبز آنها رنگ ملي و مذهبي ايرانيان بود و خوان نوروزي را زينت ميبخشيد. سبزشدن دانه نماد امشاسپند امرداد است. مردم براين باورند كه فروهر نيكان باعث باليدن و سبزشدن دانهها هنگام بهار ميشود.
سمنو: از جوانههاي تازه رسيده گندم ساخته ميشد. از آنجايي كه فروهرها باعث روييدن گياهان و جوانه زدن آن ها ميشوند، خوردن اين جوانههاي بارور سبب نيرومندي و باروري در تمام سال ميشود.
سنجد: يكي از ميوههايي است كه در خوان نوروزي گذاشته ميشود. چون بوي برگ و شكوفه درخت آن محرك عشق و دلباختگي است كه از مقدمات اصلي تولد و زايندگي است، پس وجود آن نشانهاي از زايش كيهاني است.
سيب: روستاييان سيب را در خم هاي ويژهاي نگهداري ميكردند و پيش از نوروز به يكديگر هديه ميدادند. سيب با زايش هم نسبت دارد. بدين صورت كه اغلب درويشي سيبي را از وسط نصف ميكرد و نيمياز آن را به زن و نيمه ديگر را به شوهر ميداد. بدين ترتيب مرد از عقيم بودن و زن از نازايي رها ميشد.
سكه زردو سفيد: نمادي از امشاسپند شهريور كه نگهبان فلزات است و بودن آن برسرخوان سبب بركت و سرشاري درآمد انسان ميشود.
سماق: نماد مزهي زندگي، يادآور سرخي خورشيد و پيروزي روشنايي برتاريكي به شمار ميرود.
سير: نماد نگهبان سفره، جلوهي سلامتي است.
شاخههاي سرو، انار، گل بيدمشك، شير، نارنج، نان و پنير، شمعدان را هم ميتوان در شمار اجزاي ديگر سفره هفت سين دانست.
سفره نوروزي را علاوه موارد يادشده با برخي ديگر از نشانههاي ويژه زرتشتي نيز آذين ميكنند. اين موارد عبارتند از:
آتشدان: آتشدان كه از آتش خاندان مايه ميگرفت در همه آيين هاي مذهبي به كار ميرفت و بايد در ميان خوان نهاده ميشد و دانههاي مقدس اسپند به همراه چوب هاي خوشبو در كنار آن جاي داشت.
ماهروي و برسم Barsom: ماهروي همان برسمدان است. به علت اينكه تيغههاي نگهدارنده برسمها شكل هلال ماه است، از اين رو آنرا ماهروي مينامند.
شاخه هايي كوتاه از انار، بيد، انجير و زيتون را به دارازاي سه بند ميبريدند و آنها را به تعداد سه ، هفت، دوازده يا بيست و يك بر سر خوان در ماهروي جاي ميدادند. برسم را معمولا برسر خوان غذا هم قرار ميدادند و نماد بركت گياهي بود. دستهاي از آن را پيش از خوردن غذا به دست ميگرفتند و آفرين ميخواندند. در دوره ساسانيان براي اينكه خوان شاهان شكوه بيشتري داشته باشد اين تركه را از زر (طلا) ميساختند و به آنها زرين تره ميگفتند. كمكم برسمهاي فلزي به آيين هاي ديني هم راه يافت.
كتاب مقدس: چون جشن نوروز يك جشن ملي بود، هر خانوادهاي ميتوانست كتاب مذهبي ويژه خود را برروي خوان نوروزي بگذارد. در دوران ساسانيان كتاب اوستا را به سر سفره ميگذاشتند و پيش از فرا رسيدن سال نو بخش فروردين يشت آن را كه مربوط به فروهرهاي شاهان، پاكان ، پارسيان، دلاوران و شهسواران است، ميخواندند. اكنون نيز زرتشتيان چنين ميكنند و ديگر هم ميهنانان كتاب مقدس خود را بر سفره ميگذارند.
كوزه آب: كوزه آب كه توسط دختران نو رسيده از زير آسيابها پر ميشد، با زينتي از گردنبند برخوان نوروزي مينهادند. امروزه به جاي كوزه از تنگ هاي كوچكي استفاده ميشود كه سبزي روي آن ها سبز كردهاند و تنگ را با نوارهاي رنگي ميآرايند.