در ماه بهمن دو جشن وجود دارد كه يكي از آنها يعني سده بسيار شناخته شده است و هنگام برگزاري آن در پسين و شامگاه دهم بهمن ماه است.
ديگري كه هنگام برگزاري آن پيش از سده است، جشن يكي شدن روز و ماه است كه بهمنگان يا بهمنجنه نام دارد. دركتاب هايي كه درباره آيين هاي ديني و فرهنگ ايران زمين نوشته شده است، اشاره هايي نيز در اين باره وجود دارد. به نوشته اين كتابها، روز دوم بهمن كه بهمن روز نام دارد، متعلق به امشاسپند بهمن است.
در اين روز در ديگي به نام بهمنجنه آشي به نام دانگو از گندم و ماش و عدس و نخود و باقلا ميپزند و مهماني ميدهند. اين آش را هفت دانه نيز ميگويند. يكي از ويژگيهاي اين آيين، همكاري باورمندان اين جشن در پختن آش است كه نمادي از همازوريست. بدین گونه که هر یک از همسایه ها دانگ خود را به خانه ای که در آن آش پخته میشده میدادند و از این رو به آن "دانگو" میگویند.
آشی با چنین ویژگی های همانندی در میان کوچ نشینان بختیاری نیز پخته می شده است و میشود که به آن "دندورو" به چم (معناي)رویش دهنده دندان میگویند و آن را از شامگاه تا بامداد روی آتش ملایم ميگذارند، هفت دانه از آن را به سوزن و نخ میکنند و بر کلاه کودکی که هنوز دندان در نياورده و رشد نکرده می زنند تا همچون باز شدن گندم از پوسته اش هنگام پختن٬ دندان های بچه نیز در بیاید. گویا در این خوراک از گیاه بهمن سرخ و بهمن سفید نیز استفاده می شده که این گیاه دارای ویژگی دارویی بوده است. از این آيين در سروده منوچهری چنین یادمیشود:
بجوش اندرون دیگ بهمنچه به گوش اندرون بهمن و قیصران
كه بهمن و قیصران دو ردیف ويژه خنياگري (موسیقی) ایرانی بوده است.
در نوشته های پهلوی همچون بندهش و دینکرد "بهمن" نخستین آفریده پروردگار است، در جهان مینوی وهومن امشاسپند در چهره نیک منشی و خرد و دانایی خداوند و از ویژگی های برجسته اهورایی است؛ اما در جهان خاکی امشاسپند بهمن را نگهبان چارپايان سودمند دانسته اند و هم از اين رو است كه از كشتن گوسفند و خوردن گوشت خودداري ميكرده اند. به همین شوند(دلیل) پس از روز اورمزد، بهمن روز است.
افزون براين، اين امشاسپند نمادي از نيكانديشي و خرد و دانش به شمار ميرود و نيك انديشي يكي از ٣ پايه بنيادين دين زرتشتي است.
موبد بزرگ دوران ساسانيان آدر باد ماراسپند، بهمنگان را روز بستر و جامه نو پوشیدن میداند و گل یاسمن سفید، رنگ سفید، خروس سفید، نشانههای جسمانی (زمینی) وهومن است.
چنان که از كتابهاي ابوریحان و اسدی توسی برمیآید، گیاهی هم به نام امشاسپند بهمن خوانده میشود که در بهمن ماه یا زمستان باز میشود؛ در پزشکی این گیاه معروف است و در تحفه حکیم مؤمن و بحرالجواهر، بیخی سفید یا سرخ رنگ مانند زردک و خوشبو با اندک صلابت و کجی و خارناک تعریف شده است. همین گیاه است که در فرانسه «بهن»خوانده میشود و در گذشته ریشه آن را به نام بهمن سرخ و بهمن سفید در داروخانه های اروپا به کار میبردند.
ابوریحان بیرونی در آثار الباقیه مينويسد: بهمن نام فرشته موکل بر بهایم است که انسان به آنها براى آباداني زمین و رفع حوایج نیازمند است.
از نوشتههاي تاريخ نگاران چنين برميآيد كه جشن بهمنگان را از زمان ساسانیان تا پیش از یورش مغول ها در ایران گرامي ميداشتهاند و آیینی همگانی و رایج بوده است.
چكامه سرايان( شاعران ) نيز در باره بهمنگان سروده هايي دارند كه به آنها اشاره ميكنيم:
فرخي در اين باره گفته است:
فرخش باد و خداوند فرخنده كناد عيد فرخنده و بهمنجنه و بهمن ماه
و اين سروده نيز از انوري است:
بعد ما كز سر عشرت همه روز افكندي سخن رفتن و نارفتن ما در افواه
اندر آمد ز در حجره من صبحدمي روز بهمنجنه يعني دوم بهمن ماه
منوچهری دامغانی در این باره گفته است:
رسم بهمن گیر و از سر تازه کن بهمنجنه ای درخت ملک، بارت عز و بیداری تنه
عثمان مختاری شاعر سده ششم نیز میگوید:
بهمنجنه است خیز و می آرای چراغ ری تا برچینیم گوهر شادی ز گنج می
این یک دومه سپاه طرق را مدد کنیم تا بگذرد ز صحرا فوج سپاه دی