ایرانیان از دیر و دور هم آزاده و آزادیخواه بودهاند، هم در پی مهربانی و مهرورزی به یکدیگر و به دیگران. آنان از اشوزرتشت آموخته بودند که باید با اندیشه روشن و در کمال آزادی و اختیار راه خویش را در زندگی برگزینند.
پیام و آموزه اشوزرتشت در این زمینه چنین است:
ای مردم! گفتارنیک دیگران را بشنوید و با اندیشه روشن در آن بنگرید و میان نیک و بد را خود داوری کنید؛ زیرا پیش از آن که فرصت از دست برود، هر مرد و زن باید خودش راه خود را برگزیند. بشود که به یاری خرد اهورایی در گزینش راه نیک کامران شوید.
اشوزرتشت در پیام مانتره خود یعنی گاتها همچنین میگوید:
ای مزدا هنگامی که در روز نخست با خرد خویش به کالبد ما جان بخشیدی و به ما نیروی اندیشه و قوه تمیز نیک را از بد دادی، خواستی که هر کس بنا به اراده خود و با آزادی کامل راهی را که خود صلاح میداند، برگزیند.
*******
ای اهورامزدا تویی آفریننده جهان مادی و خرد مینوی و تویی که به مردم جهان اختیار گزینش راه نیک و بد دادی؛ تا بنا به میل خود یا به سوی رستگاری شتابند، یا به گمراهی گرایند.
*******
ای مردم اگر از قانون ازلی که مزدا برقرار داشتهاست آگاه میشدید و از خوشی و پاداش نیک راستی و پادافره زشت بدی در این جهان و جهان دیگر آگاه میشدید، آنگاه به راهی میرفتید که روزگارتان به خوشی بگذرد.
نمونهای از مهربانی و نیکاندیشی درباره دیگران نیز در گفتار و کردار کورش هخامنشی دیدهمیشود. شاهنشاهی که بر قلمرو بزرگی فرمان میراند و اگر میخواست میتوانست ستم کند، دیگران را به بند و زنجیر بکشد، اما این چنین نکرد. او نه تنها به مردمان کشورهای تحت سلطه خود ستم روا نداشت، بلکه به آنان آزادیهای از دست رفتهشان را هم بازگرداند.
مطلب را با بخشی از نوشتههای کورش که برای ما بازمانده است، به پایان میبریم:
سپاهیان بی شمار من با صلح به بابل در آمدند. من نگذاشتم در سراسر سرزمین سومر واکد تهدید کننده دیگری پیدا شود. من ویرانههایشان را ساختم و دشواریهای آنان را آسان کردم.
خدایانی که در آنها زندگی میکردند، من آنها را به جایگاهشان باز گردانیدم و پرستشگاههای بزرگ برای ابدیت ساختم. من همه مردم را گرد آوردم و آنها را به سرزمین خودشان بازگردانیدم.