وجدان؛ قانون درونی انسان

مساله عمده‌ای که در مزدیسنا و یا اخلاقی‌ترین دین جهان مطرح است، مساله وجدان است که با دئنا و با «دین» برابر دانسته‌شده. به عبارت دیگر از دیدگاه مزدیسنا، دین‌دار کسی است که با وجدان است و با وجدان کسی است که دین‌دار است.

پایه و اساس وجدان هم اندیشه‌نیک است که مارا به راه راست رهنمون می‌شود و باعث می‌شود که هرگز گرد اعمال و گفتار خلاف وجدان نگردیم.

بعضی فلاسفه (مانند نیچه و اسپی نوزا) وجدان را پدیده‌ای نمایشی از ترس انگاشته‌اند. در نظر اینان این ترس است که باعث می‌شود ما گرد کارهای بد نگردیم، در نظر پاره‌ای دیگر وجدان صدای خدا در آدمی و گوهری است که او را اشرف بر سایر آفریدگان ساخته‌است. البته ممکن است این صدا را خفه کرد و خود را به پایه یک حیوان تنزل داد و گرگ شد، ولی در باطن گرایش به نیکی هم‌چنان باقی می‌ماند. شاید به همین جهت است که حتی افراد بی وجدان میل دارند خود را با وجدان جلوه بدهند و هرگز حاضر نیستند بی وجدان دانسته‌شوند. دلیل دیگر وجود وجدان در باطن همه افراد آن است که در طفولیت همه گرایش به نیکی داریم. این تقلید از عادات و سلوک زشت اجتماعات منحط است که باعث می‌شود انسان بی‌وجدان و بی‌دین شود و شرافت و برتری خود را بر سایر جانداران از یاد ببرند.

باز به همین سبب است که وجدان در همه اشخاص دارای یک درجه تکامل و ترقی نیست و بسته به محیطی که در آن زندگی می‌کنند و افکاری که از دوران طفولیت در آنها تلقین شده، از فردی به فرد دیگر فرق می‌کند. به واقع در این امر مراحل تکاملی را فقط کسی طی می‌کند که مدارج عالی انسانیت را طی کرده و به مقامات معنوی و اصل شده‌است.

اگر چه داشتن وجدان پاک محصول تربیت روحانی است که شخص در طی عمر خود می‌بیند، معهذا باید گفت همان‌طور که بعضی زیبا به دنیا می‌آیند، و برخی نیز با نهاد پاک به دنیا آید. درین نوع افراد نیک بودن و به کارهای نیک دست زدن امری طبیعی است عکس آن هم درست است، یعنی بعضی ذاتاً شرور و تیره درونند. اگر چه می‌توان اینها را هم از طریق تربیت تا حدی در راه نیکی سوق داد، چنان که زشت رویان را با آرایش می‌توان تا حدی زیبا ساخت.

وجدان، قانون اخلاقی درون آدمی است کسی که از وجدان پیروی نمی‌کند، در اعمال خود از هیچ قاعده‌ای غیر از هوا و هوس متابعت نمی‌کند او مانند شیری است که زنجیرهایش را گسسته و به هر سو بی‌پروا به حمله می‌پردازد. در واقع حس اخلاق نتیجه اطاعت از این قانون درونی است و بداخلاقی ثمر اطاعت نکردن از آن است. بنابراین با اطاعت از وجدان می‌توانیم از هرزه‌گردی‌های دل جلوگیری و احساسات را تلطیف تصفیه کنیم و در راه زندگی انسانی و معنوی گام‌های بلند برداریم.

بهترین راه برای تقویت وجدان کدام است، درین باره در وندیداد آمده‌است انسان وجدان خود را به وسیله خیالات نیک، پاک و روشن نگه می‌دارد" این خیالات نیک را چگونه می‌توان تولید کرد؟ با خواندن کتاب‌های اخلاقی و معاشرت با افراد نکوکار و نیک نهاد.

یک چنین فردی ممکن است در زندگی مادی چندان پیشرفت نکند ولی دراین شکی نخواهد بود که گوهر شرافت انسانی خود را حفظ کرده تا پایه حیوان تنزل نکرده‌است. در صورت وصول به یک چنین مقام او می‌تواند با شاعر هم آواز شده بگوید:

وجود من که درین باغ حکم خاری داشت                    هزار شکر که این خارپای کس نخلید

 چو گل شکفته از آنم درین چمن که دلم                    چو غنچه خون جگر خورد پیرهن ندرید

 سخنان بزرگان درباره وجدان:

در جهان دو چیز از همه زیباتر و بهتر است؛ یکی آسمان پراز ستاره بالای سر ما و دیگر وجدانی آسوده از گناه در درونمان کانت

 بکوش در دل خود آن اخگر آسمانی را که وجدان نام دارد، همیشه زنده و روشن نگاه داری. ژرژ واشنگتن

 خوشم همیشه که وجدان پاک من همه‌جا         عنان نفس گرفته‌است و پاسبان من است

 عارف قزوینی

 همان‌طور که در راه رفتن دقت می‌کنی نیش خاری به پا فرو نرود، در تمام کارها و اقداماتت مراقب باش که وجدان را نیازاری. اگر واقعاً به این ترتیب سلوک کردی هرگز کار زشتی از تو سر نخواهد زد. گویو

 نوشته: مهرداد مهرین

 منبع: ماهنامه هوخت شماره یک سال 1359