مقالهاي كه در پي ميآيد، نوشته آقاي فريبرز رهنمون است كه آقاي رضا دستجردي آن به فارسي برگردان كرده و در صفحه ايران شهر روزنامه اعتماد ملي شماره ٧٧٠ چاپ شده است.
متن مقاله چاپ شده از اين قرار است:
ستارگان همواره انسان را شيفته و مجذوب خود ساختهاند به طوري كه بعضي از آنها مورد پرستش انسانها واقع ميشدند. «آسترون» در زبان يوناني به معناي ستاره و ستارهشناسي ، علم مطالعه اجرام آسماني است. مطالعه و بررسي ستارگان، سيارهها و تاثيرشان بر بشر در ايران باستان همواره موضوع تحقيق محققان باستان بوده است. از ميان علوم به جاي مانده در ايران باستان، اطلاعات ارزشمندي در مورد آخرين اكتشافات علوم نوين حاصل ميشود. نمونه آن، « ماهيشت» است كه در اوستا يافت شده است. در باب تاثير آن اينطور آمده كه اگر در بهار و در هنگاميكه قرص ماه كامل است، دانهاي كاشته شود ميوه آن گياه، شيرين و فراوان خواهد بود.
در ايران باستان ، خرد در آفرينش همواره مورد بحث بوده و معارف حاصل از اين مباحثات كاربرد فراواني در سازمان بخشي و اصلاح حيات بشر روي زمين داشته است. هدف، قرار گرفتن در مسير صواب و پيشروي به سوي تكامل هرچه بيشتر بود. اين محققان در انجام ماموريتشان كاملا موفق بودند و ما اگر به درستي اطلاعات بسيار اندكي را كه در اين ارتباط به جاي مانده است تحليل كنيم، به درستي اين موضوع پيخواهيم برد.
امروزه يكي از ابزار مهم يگانگي ارتباطات ، تجارت و بازرگاني، بهرهگيري از تاريخ است. انديشه و تفكر چنين تاريخي، انديشهاي ايراني است و «گرينويچ» كهن در سيستان قرار داشت كه نيمروز خوانده ميشد. در دوران باستان رصدخانهاي تحت عنوان نيمروز احداث شده بود كه در 5/33 درجه عرض جغرافيايي واقع بود و تاريخ به وسيله آن تعيين ميشد. دليل انتخاب اين موقعيت مكاني آن بود كه در آن عرض جغرافيايي هيچ تمدني وجود نداشت و به همين خاطر آنها نقطه نيمروز را بر 5/33 درجه قرار دادند. از طرف ديگر سيستان از جانب شرق به غرب در مركز تمدن كهن قرار داشت. به طوري كه هنگام ظهر در سيستان، در تمام كشورهاي تمدن باستان، خورشيد طلوع كرده بود؛ در شرق، خورشيد غروب ميكرد و در غرب سپيدهدم بود. بسياري از پژوهشگران رصدخانه نيمروز را به]اشو[ زردشت نسبت ميدهند.
ايرانيان باستان دانش گستردهاي هم در مورد سياره خويش داشتند. آنها ميدانستند كه زمين متشكل از هفت منطقه مجزاست همان گونه كه در اوستا بارها عبارت « هفت كشور زمين» قابل مشاهده است.
نكته مهمترآن است كه ايرانيان باستان از ارتباط ميان خورشيد و زمين آگاه بودند. آن هنگام كه در سال ١٦١٦ ميلادي گاليله را به خاطر باورش به گردش زمين به دور خورشيد محاكمه و مجازات كردند، ايرانيان دوهزار سال پيش از حركات زمين به دور خورشيد آگاه و مطلع بودند.جشن نوروز از بزرگ ترين نتايج كاوشهاي ستارهشناسي ايرانيان است.
ايرانيان كهن از تمام تحولات ستاره شناسي از جمله اعتدالين هم مطلع بودند. ايرانيان در اين راستا روشي هم براي ايجاد تقويميكه با طبيعت نيز انطباق داشته باشد، ابداع كردند. ايرانيان كه در باب خرد در آفرينش تحقيقات فراواني انجام داده بودند، به اين نتيجه رسيدند كه براي انطباق اعتدال با طلوع آفتاب كه آغاز سال نو خوانده ميشد، در نقطهاي از كشور منتظر بمانند. چنين نوروزي كه از نظر باستانشناسي هم در تاريخ ثبت شده بود، در سال ٤٨٧ پيش از ميلاد با انطباق اعتدال بهاري با طلوع آفتاب در تختجمشيد معين شد.
ايرانيان در تمدن كهن از دانش ستارهشناسي براي تاثير گذاردن بر ديگران نيز استفاده ميكردند. يهوديان در چرخش هزاره در انتظار ظهور مسيح بودند اما با عدم ظهور وي، مايوس و نااميد شده بودند. ايرانيان به يهوديان كمك كردند تا تقويم شان را با وارد كردن يك سالنماي خورشيدي دوباره محاسبه كنند. روش پيشنهادي ايرانيان مورد پذيرش واقع شد و راه را براي شناسايي هر چه بيشتر عيسي مسيح و مساله ظهور ايشان باز كرد.
با نگاهي اندك، ميتوان اقدامات صورت گرفته دست ايرانيان را با ديگر تمدنهاي هم عصرشان مقايسه كرد. يك نمونه به ستارهشناسي مصريان باستان برميگردد كه اعتقاد داشتند بايد نقش ستارگان روي زمين طراحي شده و هرميساخته شود كه نشان دهنده هريك از ستاره ها باشد و پادشاهانشان را به اين اميد در آن اهرام دفن كنند كه آنها به ستارگاني رجعت خواهند كرد كه طرحشان روي اهرام كشيده شده بود. نيروي كار و ثروت اين ملت صرف پرداختن به اين باورها ميشد. اما بابليان تحت تاثير تمدن ايراني قرار داشتند. انجيل به نحوه بناي برج بابل براي رسيدن به خداياني كه آن سوي ابرها و در ميان ستارگان قرار داشتند، اشاره ميكند.
آسمانها براي ايرانيان باستان برپايه آموزههاي اشوزرتشت، جايگاه بهشت موعود نبود؛ چون بهشت و جهنم زرتشتيان روي زمين قرار داشت.
ايرانيان كهن دانش وسيعي درباب ستارهشناسي داشتند و از آن هم به منظور سازماندهي و اصلاح زندگي خود و هموطنانشان بهره ميجستند. آنها طبيعت را مورد مطالعه قرار ميدادند و از مزيتهاي آن برخوردار ميشدند.