سخنان اشوزرتشت/بخش دهم

روان آفرينش ( يا روح مردمان جهان ) پيش از پيدايش اشوزرتشت از خرابي وضع جهان به درگاه خداوند به دادخواهي برخاسته گفت: پروردگارا براي چه مرا آفريدي؟ چرا به من پيكر هستي بخشيدي ؟ ستم و ستيزه و خشم و زور مرا به ستوه در آورده و براي من به جز تو پشت و پناهي نيست. از تو درخواست مي‌كنم كه برايم نجات بخشي فرستي تا زندگاني آسوده و خرمي‌به من بخشد.

يسنا ٢٩ بند ١

 اي مزدا؛ تو خود از همه بهتر مي‌داني كه در گذشته چه كارهاي ناشايستي از بدكاران و هواخواهان آنان سرزده است يا در آينده سرخواهد زد. پس براي اين ماموريت بزرگ، يعني رستگاري مردمان، اراده تو برهر كه تعلق گيرد بدان خشنود و خرسندم .

يسنا ٢٩ بند ٤

 بنابراين من كه روان آفرينش هستم با دست هاي برافراشته از تو خواستارم كه مبادا هرگز نيكوكاران دچار رنج و آزار شوند و به پارسايان و كارگران درست كار از سوي بدخواهان رنج و آسيب رسد، يا بر آن ها چيره شوند.

يسنا ٢٩ بند ٥

 آنگاه اهورامزدا كه همه چيز را از خرد خويش در مي‌يابد، خطاب به روان آفرينش گفت. چون تو درخواست نجات دهنده اي كرده اي كه مردم گيتي را وا دارد تا از روي قانون داد و راستي رفتار كنند، ازين روي من فره وهر زرتشت را براي رهبري جهان بر مي‌گزينم.

يسنا ٢٩ بند ٦

 پس مزداي پاك كلام الهام بخش خود را به صورت سرودهاي اوستايي كه فرمان هايش سراسر بر راستي و درستي استوار است، از براي رستگاري جهانيان به زرتشت سپرد و او را مامور رهبري مردم جهان ساخت.( آنگاه روان آفرينش پرسيد) پس اي اهورامزدا چنين رهبر نيك منش را چه وقت براي رستگاري من خواهي فرستاد؟

 يسنا ٢٩ بند ٧

( اهورامزدا پاسخ مي‌دهد) يگانه كسي كه آيين مقدس را پيروي كرده و انديشه راستين خواهد گستراند، زرتشت اسپنتمان است. پس براي پيشبرد كارش ما به او زباني سخنور و گفتاري دلپذير خواهيم بخشيد.

يسنا ٢٩ بند ٨

 آنگاه زرتشت گويد: اي مزدا به من نيروي راستي و پاك منشي و شجاعت روحي عطا فرما تا مردم جهان و انجمن موبدان مرا به آساني بپذيرند و جهانيان تعليم مرا دريابند . براي اين كار تنها چشم اميدم به ياري و پشتيباني توست.

يسنا ٢٩ بند ١١