آگاهی هایی درباره زبان اوستایی

سرآغاز:

مهم‌ترین بخش از دین اهورا داده‌ی اشوزرتشت، گاهان یا گات‌ها نام دارد که به زبان اوستایی سروده شده‌است. آنچه در پی می‌آید نکاتی درباره این زبان است که بدون دانستن این زبان دریافت معنی و مفهوم این منظومه زیبا و ژرف که برای خوشبختی همه انسان‌ها است، دشوار و نا ممکن می‌شود.

زبان اوستایی:

تنها مدرکی که از این زبان باقی مانده‌است، کتاب مقدس زرتشتیان یعنی «اوستا» است. یکی از زبان‌های منشعب از زبان ایرانی باستان (Old Iranian Language) به شمار می‌رود. از دیگر زبان‌های ایران باستان می‌توان به زبان «مادی» اشاره کرد که مربوط به قبایل ماد در شمال غربی ایران و زبان «فارسی باستان» که مربوط به ایالت پارس در جنوب غربی ایران بوده‌است.

ثابت شده‌است که زبان اوستایی برخلاف زبان‌های فارسی باستان و مادی، مربوط به یک قبیله یا یک منطقه خاص نبوده که نامشان در تاریخ برده شده‌باشد. بلکه هم از نظر پراکندگی جغرافیایی و هم از نظر زمانی، گستردگی پراکنده‌ای داشته‌است.

اکنون، دیگر اکثر دانشمندان پذیرفته‌اند که زبان اوستا، زبانی شرقی بوده‌است. این مطلب به وسیله مدارک زبان شناختی اثبات می‌شود.

یکی از مهم‌ترین عواملی که موجب گشته تا این زبان که از زبان‌های صرفی و بسیار دشوار باستانی است نیز مدارکی که به این زبان نگاشته شده‌بود، بادقت به دست ما برسد، اختراع خط اوستایی (دین‌دبیره‌) بوده‌است.

معلوم نیست که قبل از آن، اوستا چگونه و به چه خطی نگاشته می‌شده یا اینکه اصلاً کتابت می‌شده، یا فقط سینه به سینه نقل می‌شده‌است. ولی اختراع خط اوستایی به یک منظور انجام شده و آن حفظ متون اوستایی با بیشترین دقت لازم بوده‌است.

کارل هوفمان از کسانی است که برای اثبات این امر، پژوهش‌های فراوانی کرد و پس از سه مقاله‌ای که در سالهای 1970,1969 و 1971 میلادی درباره تاریخ انتقال اوستا ارایه داد، نقطه عطفی در تحقیقات اوستاشناسی پدید آورد.

اکنون بسیاری از پژوهشگران پذیرفته‌اند که الفبای اوستا، در زمان ساسانیان اختراع شده‌است و مخترع یا مخترعان آن، از دو مدل یعنی الفبای پهلوی کتابی و الفبای زبوری که از نسل آرامی هستند استفاده کرده‌اند و با تغییر شکل یا اضافه‌کردن علامت‌هایی به بعضی از حروف، الفبای جدیدی را براساس اصل« یک نشانه = یک واج» ابداع کردند.

اوستای قدیم:

همان‌طور که بیان شد، زبان اوستا نه تنها در مناطق مختلفی از شرق ایران گسترش داشته، بلکه از نظر تاریخی نیز در دوره‌های متفاوتی رایج بوده‌است. به همین دلیل اوستایی که اکنون در دست ما است، هم از نظر لهجه و هم از نظر تکامل زبانی دارای بخش‌های مختلفی است که پژوهشگران به‌طور کلی آن را به دو بخش اوستای قدیم و اوستای جدید تقسیم کرده‌اند.

نخستین کسانی که این نظریه را در حدود سال 1900 میلادی، تحت عنوان Long Chronology بیان کردند، دو تن از پیشکسوتان اوستاشناس، یعنی بارتلمه و گلدنر هستند، طبق نظر آنان، اوستای قدیم باید در سال‌های 1000 پیش از میلاد نوشته شده‌باشد، در حالی که اوستای جدید احتمالاً هم زمان با دوره هخامنشیان و سنگ نوشته‌های فارسی باستان، به رشته تحریر در آمده‌است.

مخالفت دو پژوهشگر به نام‌های میه (1925 م.) و هنینگ (1951 م.) با این نظریه باعث شد که حدود 40 سال به آن توجهی نشود. اما تحقیقاتی که از سال 1970 میلادی به بعد انجام شد، باعث شد که پژوهشگران یکی پس از دیگری این نظریه را بپذیرند. پایه این نظریه، بر دو مطلب استوار است:

یکی اینکه درجه تکامل فارسی باستان و اوستای جدید، تقریباً یکسان است. دوم اینکه با وجود تغییرات زبانی که در اوستای جدید و فارسی باستان نسبت به اوستای قدیم دیده‌می‌شود، بین آنها نمی‌تواند کمتر از دو قرن فاصله وجود داشته‌باشد.

اوستای قدیم و جدید از دو جهت قابل تمایز و تفکیک هستند: اول از نظر اختلاف لهجه‌ای، دوم از نظر مراحل تکامل زبانی.

به دلیل اینکه گاهان مهم‌ترین بخش اوستای قدیم را تشکیل می‌دهد، قبلاً زبان اوستای قدیم را زبان «گاتیک» (Gathic) می‌گفتند، اما خانم نارتن واژه «اوستای قدیم» (Old Avesta) را پیشنهاد کرد که به علت جامع تر بودن، جای واژه گاتیک را گرفت. چون که غیر از گاهان، بخش‌های دیگری نیز به زبان اوستایی قدیم تحریر شده‌است:

1- هات 35 تا 41 از یسنا (شامل 7 هات) که به نام «یسنه هپتن هاییتی» نامیده می‌شود.

2- سرود یتااهو قطعه 13/27 از یسنا، و سرود اشم وهو قطعه 14/27 از یسنا، و سرود ینگهه هاتام قطعه 15/27 از یسنا، که متاخرتر از دو تای دیگر است.

3- سرود مقدس اییریامن ایشیو، قطعه 1/54 از یسنا.

نوشته: فرزانه گشتاسب، دانشجوی دکتری فرهنگ و زبان‌های باستانی

 منبع: پیک انجمن موبدان تهران‌، پیش شماره دو